آیه 13 سوره فاطر
<<12 | آیه 13 سوره فاطر | 14>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
خداست که شب را درون پرده روز پنهان سازد و روز را درون پرده شب، و خورشید و ماه را مسخّر کرده که هر یک به مقدار معیّن و مدار خاصی میگردند، اوست خدای آفریننده و پروردگار شما، که همه ملک هستی از اوست، و به غیر او معبودانی که به خدایی میخوانید در جهان دارای پوست هسته خرمایی نیستند.
شب را در روز فرو می برد و روز را در شب فرو می برد، و خورشید و ماه را مسخّر و رام کرده است که هر کدام تا سرآمدی معین روانند. این است خدا پروردگار شما، فرمانروایی، ویژه اوست و کسانی را که به جای او می پرستیدید، مالک پوست هسته خرمایی هم نیستند.
شب را به روز درمىآورد و روز را به شب درمىآورد، و آفتاب و ماه را تسخير كرده است [كه] هر يك تا هنگامى معين روانند؛ اين است خدا پروردگار شما؛ فرمانروايى از آنِ اوست. و كسانى را كه بجز او مىخوانيد، مالك پوست هسته خرمايى [هم ]نيستند.
از شب مىكاهد و به روز مىافزايد و از روز مىكاهد و به شب مىافزايد و آفتاب و ماه را رام كرد. هر يك تا زمانى معين در حركتند. اين است خدا پروردگار شما. فرمانروايى از آن اوست. چيزهايى را كه سواى او به خدايى مىخوانيد مالك پوست ميان هسته خرمايى هم نيستند.
او شب را در روز داخل میکند و روز را در شب؛ و خورشید و ماه را مسخّر (شما) کرده، هر یک تا سرآمد معیّنی به حرکت خود ادامه میدهد؛ این است خداوند، پروردگار شما؛ حاکمیّت (در سراسر عالم) از آن اوست: و کسانی را که جز او میخوانید (و میپرستید) حتی به اندازه پوست نازک هسته خرما مالک نیستند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- يولج: ولوج: داخل شدن. ايلاج: داخل كردن.
- قطمير: (بكسر قاف) پوست هسته خرما، شيار هسته، نقطه سفيد درپشت هسته، پرده شكاف هسته راغب گويد: آن مثلى است براى شىء بىارزش.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ «13»
شب را در روز فرو مىبرد و روز را در شب داخل مىكند. (از يكى مىكاهد و به ديگرى مىافزايد.) و خورشيد و ماه را رام و مسخّر نمود، هر يك از آنها براى مدّتى معين در حركتند. اين است خداوند پروردگار شما، فرمانروايى مخصوص اوست. و كسانى كه به جاى او مىخوانيد مالكِ پوست هستهى خرمائى نيستند.
نکته ها
شب و روز به تدريج جاى خود را به ديگرى مىدهند تا از آثار زيانبار انتقال تاريكى به روشنايى و بالعكس جلوگيرى شود.
پیام ها
1- كوتاه و بلند شدن شب و روز و يا انتقال تدريجى هر يك به ديگرى تصادفى نيست. «يُولِجُ»
2- طبيعت مسخّر خداست. سَخَّرَ الشَّمْسَ ...
جلد 7 - صفحه 484
3- حركات ماه و خورشيد، زمان بندى و پايانى دارد. «يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى»
4- از توجّه به آفرينش منظّم و هدفدار و زمان بندى شده، توحيد خود را تقويت كنيد. «ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ»
5- در شيوهى تبليغ، ابتدا چهرهى حقّ را تبيين كنيد، بعد با چهره باطل مقايسه نماييد. «ذلِكُمُ اللَّهُ- وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ»
6- دعا و طلب بايد از مقام برتر باشد؛ بتها نه برتر از شما هستند و نه مالك سود و زيانى. «ما يَمْلِكُونَ»
7- انسان، به كجا مىرود؟ قدرت مطلقه الهى «لَهُ الْمُلْكُ» را رها كرده، به سراغ موجوداتى مىرود كه هيچ قدرتى ندارند. «ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ»
8- در شيوهى تبليغ، از مثالهايى استفاده كنيد كه همهى مردم در همهى زمانها و مكانها آن را بفهمند. «قِطْمِيرٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ «13»
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ: در مىآورد شب را در روز، يعنى مقدارى از شب در روز مىافزايد تا زمان روز دراز مىگردد از زمان شب، و آن دو ربع بهار و
جلد 11 - صفحه 23
تابستان است. وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ: و داخل مىسازد روز را در شب، يعنى از ساعات روز بر ساعات شب مىافزايد تا ساعت شب زايد شود از ساعات روز، و آن در دو ربع پائيز و زمستان است. وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ: و مسخر فرمان خود ساخت آفتاب و ماه را، كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى: هر يك از اين نيّرين كه مىرود در مجراى خود براى وقتى نامبرده شده، يعنى تا زمان معلومى كه دور خود را تمام كند، يا روز قيامت از سير خود بازماند.
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ: آن خدائى كه خالق و فاعل اين اشياء و مسخر آنست، خداى به حق است پروردگار و آفريدگار شما، لَهُ الْمُلْكُ: مر ذات يگانه او راست پادشاهى. در اين اشعار است به آنكه فاعليت او سبحانه اشياء مزبوره را، موجب ثبوت اين اخبار مترادفه است. وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ: و آنانكه مىخوانند و مىپرستند غير از خداى تعالى، ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ: مالك نمىشوند مقدار پوست استخوان خرما را، زيرا مالك على الاطلاق و معبود به استحقاق، اوست و بس، پس ذات او متفرد است به الوهيت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فِي كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ «11» وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «12» يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ «13» إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَكُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَكُمْ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَ لا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ «14»
ترجمه
و خداوند آفريد شما را از خاك پس از نطفه پس قرار دادتان جفتها و بارور نميشود هيچ زنى و نمىنهد بار خود را مگر با علم او و عمر داده نميشود هيچ صاحب عمرى و كم كرده نميشود از عمرش مگر آنكه در كتابى است همانا اين بر خدا آسانست
و يكسان نيستند دو دريا اين شيرين خوش طعم گوارا است آشاميدنيش
جلد 4 صفحه 380
و اين شور و تلخ و از هر يك ميخوريد گوشتى تازه و بيرون مىآوريد پيرايهئى كه ميپوشيد آنرا و ميبينى كشتيها را در آن كه شكافندههاى آبند تا بجوئيد از فضل او و باشد كه شما شكر كنيد
درمىآورد شب را در روز و در ميآورد روز را در شب و مسخّر گردانيد آفتاب و ماه را هر يك سير ميكند تا وقتى نامبرده شده اينست خدا پروردگارتان مر او را است پادشاهى و كسانى را كه ميخوانيد غير از او مالك نميباشند پوست هسته خرمائى را
اگر بخوانيدشان نميشنوند خواندنتان را و اگر بشنوند اجابت نميكنند شما را و در روز قيامت منكر شوند شرك شما را و خبر نمىدهد تو را مانند آگاهى كه خبر داد.
تفسير
خداوند متعال براى اثبات قدرت كامله و رحمت شامله و بيان احاطه علميّه خود عطف بما سبق فرموده ميفرمايد و خدا آفريد شما را در بدو امر از خاكى كه ارزاق از آن بوجود ميآيد و پس از آن از نطفه كه منى است و از ارزاق بوجود ميآيد پس قرار داد شما را جفتهاى يكديگر از مرد و زن و هيچ زنى بارور نميشود بفرزندى از جنس ذكور و اناث و وضع حمل نميكند مگر آنكه خدا ميداند چه وقت بارور شد و بچه بارور شد و چه وقت فارغ ميشود و عمر نميكند هيچ معمّر و سالخوردهئى و كم نميشود از عمرش مگر آنكه در لوح محو و اثبات الهى مكتوب است و اين محو و اثبات و اضافه و نقصان براى خدا آسان است مانند ساير كارها و بعضى گفتهاند مراد آنستكه هيچ كس عمر دراز يا كوتاه نكند مگر آنكه مقدار آن در لوح محفوظ ثبت است و اين ثبت براى خدا آسان است و مؤيّد معناى اوّل است آنكه قمّى ره نقل فرموده كه آن ردّ بر كسى است كه منكر بداء است يعنى نمايش تغيير در تقدير خدا براى معلّق بودن آن مثلا نوشته شده كه اگر فلانى صله رحم نمود يكصد سال عمر كند و اگر قطع كرد پنجاه سال چون از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله روايت شده كه صدقه و صله رحم آباد ميكند ديار را و زياد مينمايد اعمار را و از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه مردى سه سال از عمرش باقى مانده صله رحم مينمايد سى سال بر عمرش افزوده ميشود و ميگردد سى و سه سال و مردى سى و سه سال از عمرش باقى است قطع رحم ميكند سى سال از عمرش كم ميشود و ميگردد سه سال و اخبار در اين معنى بسيار است و يكى از آثار قدرت خدا آنستكه دو درياى متّصل
جلد 4 صفحه 381
بيكديگر مساوى نيستند آب آن دو در صفات يكى شيرين و خوشطعم و گوارا است و ديگرى شور و تلخ و ناگوار و در عين حال هر دو مفيدند براى بشر چون از هر دو ماهى حلال صيد ميكنند و مرواريد و مرجان بيرون ميآورند و زينت لباس خودشان قرار ميدهند يا گلوبند و دستبند ميكنند و ميپوشند آنرا و ديده ميشود كشتيها در هر يك كه آب دريا را ميشكافند و جارى ميگردند در آن باراده ناخدا بامر خدا بيك باد از هر طرف كه بخواهد براى آنكه مردم بفضل الهى مسافرت و تجارت كنند و بهرهمند گردند و شكرگزار باشند و گفتهاند اين مثلى است كه خداوند براى مؤمن و كافر زده و آن را شبيه بدرياى شيرين و گوارا و اين را شبيه بدرياى شور و تلخ فرموده و بنظر حقير اگر مثل باشد براى مرد و زن است كه در آيه سابقه ذكر شده و مقصود آنست كه آندو اگر چه در صفات و اخلاق با هم متفاوتند ولى هر يك مورد استفاده ديگرى و هر دو مورد استفاده همه هستند چون هر يك زينت و لباس ديگرى و هر دو موجب ازدياد نسل بشرند مگر مراد از ازواج اصناف باشد چنانچه بعضى گفتهاند كه مراد از جعلكم ازواجا اصناف خلقند از سفيد و سياه و سرخ و غيرها كه در اين صورت آن مثل بىمناسبت نيست و ديگر از آثار قدرت خدا آنستكه در هر سال يكمرتبه بتدريج از شب ميكاهد و داخل در روز ميكند و يكمرتبه از روز ميكاهد و داخل در شب ميكند و آفتاب و ماه را مسخّر خود فرموده كه باراده او سير ميكنند با نظم معيّنى تا دوره خود را بپايان رسانند در وقت معيّن يا سير خود را بپايان رسانند در زمان معيّنى كه روز قيامت باشد اين خداى با چنين قدرتى پروردگار شما است كه پادشاه حقيقى است و مستحقّ پرستش و ستايش نه بتها كه مالك چيزى نيستند حتى قطمير كه قمّى ره فرموده پوست نازك روى هسته است و اگر بخوانيد آنها را نميشنوند و بر فرض بشنوند اجابت نميكنند چون قدرت ندارند و چون روز قيامت شود منكر پرستش شما شوند و گويند نبوديد شما در دنيا اينطور كه عبادت ما را كنيد اطاعت شيطان را ميكرديد يا چرا عبادت ما را نموديد اى پيغمبر مكرّم هيچ كس مانند خدا ترا خبر نميدهد از اين امور چون او فقط از اوضاع و احوال آنعالم با خبر است چنانچه بتمام واقعيّات و واقعات آگاه است و هر كس بر خلاف اين بگويد
جلد 4 صفحه 382
بر خلاف واقع گفته است و لا ينقص بصيغه معلوم و يدعون بصيغه مغايب نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يُولِجُ اللَّيلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيلِ وَ سَخَّرَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ كُلٌّ يَجرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّي ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم لَهُ المُلكُ وَ الَّذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِهِ ما يَملِكُونَ مِن قِطمِيرٍ «13»
داخل ميفرمايد شب را در روز و داخل ميكند روز را در شب و مسخر فرموده خورشيد و ماه را کل آنها جريان دارند تا اجلي که بر آنها معين شده اينست پروردگار شما خداوند متعال، اختصاص باو دارد تمام ممكنات مالك تمام آنها او است و كساني که غير او را پرستش ميكنند باندازه يك قطمير مالك نيستند آنها يعني الهه آنها.
و قطمير را بعضي گفتند پوست خرما است و بعضي گفتند آن نقطه سفيد است که در هسته خرما است که بمنزله نطفه است.
يُولِجُ اللَّيلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيلِ اينکه جمله دو نحوه تفسير شده يكي آنكه شب را روز ميكند و روز را شب و ديگر آنكه شب را بروز ميافزايد و روز را بشب باختلاف فصول.
وَ سَخَّرَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ كُلٌّ يَجرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّي اما تسخير شمس گفتند يك حركت مستقيمه دارد باتمام منظومههاي شمسي و تمام كرات جويه بطرف كره وگا که در لغت عربي نسر الطائرش گويند و چون تمام اينکه كرات مجتمع شدند آنجا تمام از حركت ميافتند و تمام به هم نزديك ميشوند و قيامت بر پا ميشود و در سوره
جلد 15 - صفحه 16
يس هم ميفرمايد: وَ الشَّمسُ تَجرِي لِمُستَقَرٍّ لَها (آيه 38) و اما تسخير قمر سير قمر است دور كره شمس در يك ماه در دوازده برج که هر دو روز و نصف تقريبا در يك برج است و اما كره زمين و آب دو حركت دارد يكي وضعي که دور خود ميچرخد بر توالي و تشكيل شب و روز ميدهد و يكي انتقالي دور كره شمس در مدت يك سال تشكيل سال ميدهد.
ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم اينست خداوند متعال پروردگار شما رب ديگري نداريد لَهُ المُلكُ سلطنت و مالكيت اختصاص باو دارد.
وَ الَّذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِهِ از الهه خود از اصنام و غير آنها.
ما يَملِكُونَ مِن قِطمِيرٍ هيچ نفع و ضرري ندارند و هيچ گونه قدرتي در آنها نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 13)- باز در اینجا به قسمت دیگری از آیات توحید و نعمتهای بیپایان پروردگار اشاره میکند تا ضمن آگاهی دادن به انسان حسّ شکرگزاری آنان را در مسیر شناخت معبود حقیقی برانگیزد، میفرماید: «او شب را در روز داخل میکند
ج4، ص64
و روز را در شب» (یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ).
بعد به مسأله تسخیر خورشید و ماه اشاره کرده، میگوید: «و خورشید و ماه را مسخّر (شما) کرده» (وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ).
چه تسخیری از این برتر و بالاتر که همه آنها در مسیر منافع انسان حرکت میکنند، و سر چشمه انواع برکات در زندگی بشرند.
اما این خورشید و ماه در عین این که بطور کاملا منظم در مسیر خود میگردند و خدمتگزار لایق و خوبی برای انسانند نظامی که حاکم بر آنهاست جاودانی نیست.
لذا به دنبال بحث تسخیر میافزاید: «هر یک تا سر آمد معینی به حرکت خود ادامه میدهد» (کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی).
سپس به عنوان نتیجهگیری از این بحث توحیدی میفرماید: «این است خداوند، پروردگار شما» (ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ). خداوندی که نظام نور و ظلمت و حرکات حساب شده خورشید و ماه را با تمام برکاتشان مقرّر فرموده است.
«حاکمیت در عالم مخصوص اوست» (لَهُ الْمُلْکُ).
«و معبودهایی را که شما جز او میخوانید حتی حاکمیت و مالکیت (به اندازه) پوست نازکی که روی هسته خرما کشیده شده (در سرتاسر عالم هستی) ندارند» (وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص18
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم